اسناد اراک (عراق ـ سلطانآباد)؛ در دورههای دوم تا پنجم مجلس شورای ملّی/ اسدالله عبدلیآشتیانی
در راستای شناساندن تاریخ و فرهنگ محلی، مردم شناسی، جغرافیای سیاسی محلی، مفاهیم کلیدی در ادبیات سیاسی و قضایی اسناد و عرایض مردمان اراک در مجلس دوم تا پنجم تألیف شده است.
عریضهنگاری
الف) پیش از مشروطه
قبل از مشروطیت عریضهنگاری وجود داشت و از سوی افراد یا وابستگان به تشکیلات دیوانی، شکایاتی از قبیل نرسیدن یا دیر رسیدن حقوق و نیز تقاضای تخفیف مالیاتی به علّت آفات طبیعی از قبیل خشکسالی، سیل، زلزله و… به دربار یا حکام و والیان فرستاده میشد اما تعداد آن بسیار ناچیز و استفاده از آن چندان متداول و مرسوم نبود.
ب) پس از مشروطه
در اواخر دوره قاجار و زمانی که استفاده از تلگراف همهگیر شده بود، عریضهنویسی برای رفع و رجوع امور و استمداد از دولتمردان مرسوم گردید. در سالهای مشروطهخواهی، یکی از خواستهای به حق مردم تأسیس عدالتخانه بود تا به شکایات و عرایض ایشان رسیدگی شود. پیداست که فکر تأسیس عدالتخانه به استقرار مجلس و ایجاد مشروطه انجامید. تصوّر مردم آن دوره از مشروطه و مجلس، محلّی بود که به تظلّمات و شکوائیههای آنان رسیدگی کند. یکی از شیوههای این درخواستها ارسال مکتوب آنها بود که از طریق پست و تلگراف و یا حضوراً ارائه میگردید. اما با استقرار مشروطیت همانطور که بسیاری از امور، دستخوش تحوّلات بنیادین گردید، عریضهنویسی نیز ـ چه در تعداد و چه در نحوه نگارش ـ دچار تحوّل شد. اینبار، نویسنده عریضه، انتظار بیشتری پیدا کرده بود، زیرا یک مرجع رسمی و ظاهراً قدرتمند به وجود آمده بود تا به این نامهها رسیدگی کند. نمایندگانی که با حمایت همین مردم و طبقات میانی جامعه به مجلس راه یافته بودند، به تدریج به این حقیقت پی بردند که لازم است در قوّه مقنّنه، بخشی را به بررسی شکایات و عرایض مردم اختصاص دهند، به همین دلیل از همان آغاز، یکی از کمیسیونهای تخصّصی مجلس، به نام «کمیسیون عرایض» نامگذاری شد که وظایفی متفاوت با دیگر کمیسیونهای مجلس داشت. دبیرخانه مجلس، ناگزیر، بخش مهمّی از کارمندان و کادر اداری خود را معطوف به بررسی، ارجاع و بایگانی عرایض مردمی نمود و نسبتاً در این کار موفق بود و توانست آرشیوی ماندگار و کمنظیر را برای نسلهای بعد به یادگار گذارد و اگر در دوره نخست مجلس (۱۳۲۵ ه .ق.) حادثه به توپ بستن آن به دستور محمدعلی شاه قاجار و توسط «لیاخوف روسی» پیش نمیآمد، چه بسا اسناد کاملتری از این دوره بر جای میماند.
به موازات ورود حجم وسیع عرایض به مجلس، نمایندگانی که در این کمیسیون حضور داشتند نامههای مردمی یا همان عریضهها را جهت پیگیری به ادارات مربوطه ارجاع میدادند. سپس وزارتخانه یا ادارهای که درخواست فرد به آنجا ارجاع داده میشد، موظّف بود در اسرع وقت به مجلس پاسخ دهد. دبیرخانه مجلس نیز پس از دریافت پاسخ، رونوشتی از آن را برای اربابرجوع ارسال مینمود.[۱]
البته علّت حجم بالای عرایض را باید در توسعه تلگرافخانه و پست و نیز دسترسی کاغذ برای تمام اقشار جامعه و همچنین وجود روزنامهها که به اکثر نقاط ایران ارسال میشد و آگاهی مردم از اوضاع و احوال سیاسی مرکز جستجو نمود. عوامل دیگر دخیل در این امر، عبارت بودند از: ظلم و بیداد حاکمان محلّی و منطقهای، اوضاع بد اقتصادی، هجوم اشرار و ناامنی، خشکسالی، شیوع بیماریهای مُسری، هجوم قوای بیگانه، افت محصولات کشاورزی، نبودِ پول در خزانه مملکت و بلایای طبیعی و … . همچنین مردم گاه حتی مطالباتی در قالب شکایت از نمایندگان حوزه انتخاباتی خود به مجلس ارسال مینمودند.
با بررسی شرایط سیاسی حاکم بر ناحیه اراک طی چهار دوره قانونگذاری ۲۰ ساله مجلس و آشنایی با نوع درخواستهای عامّه مردم و نیز کیفیت پاسخ به این درخواستها و مطالبات اجتماعی باعث گردید تا از منابع تاریخی که در دسترس بود، توضیحی مقدّماتی در باب سرفصلها ارائه و سپس اسناد مرتبط با آن تا حدّ امکان مطابقت داده شود تا تصویری اجمالی از موضوع برای پژوهشگران ارجمند فراهم گردد.
۱. حوزه انتخابیه اراک
نظام پارلمان برای برگزاری انتخابات و نحوه انتخاب نمایندگان مجلس، قانون مدوّنی را در جلسه مورّخ ۲۸ شوال ۱۳۲۹ به تصویب رسانید.[۲] البته مواردی از این قانون در سال ۱۳۰۴ه . ش. توسط نمایندگان اصلاح گردید.
بر پایه همین قانون، کتابچهای چاپ شد که اسامی حوزههای انتخابیه از جمله حوزه اراک و تعداد نمایندگان آن بدین شرح در آن مشخص گردید:
عراق: ۲ نفر؛ اسامی نقاط جزو هر حوزه: سلطانآباد، کزاز، فراهان، خلجستان، تفرش، آشتیان، گَرَکان، شراء، بزچلو، سربند و وفس (عدّه نمایندگان هر حوزه): ۲ نفر؛ مرکز انتخابات: سلطانآباد.[۳]
اسناد (عرایض) حاضر مربوط به حوزه انتخابیه اراک فعلی (سلطانآباد/ عراق قدیم) است که طی چهار دوره قانونگذاری (از ۳ ذیقعده ۱۳۲۸ تا اوایل بهمن ۱۳۰۴ خورشیدی) به مجلس نوشته شده و از بین انبوهی از اسناد اختصاصی موجود در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی استخراج گردیده است که شامل ۱۴۷ سند اصلی و ۷۴ سند پیوست میباشد. تدوین و ارائه این اسناد، به ترتیب تاریخی و شروع آن دو سال و چهار ماه بعد از سقوط محمّدعلی شاه قاجار و پایان آن مصادف با پادشاهی رضاشاه و سقوط سلطنت قاجار است.
۲. مشروطیت در اراک
آنچه مسلّم است از شکلگیری انقلاب مشروطه در ایالات و ولایات کشور بهجز پایتخت و شهرهایی از قبیلِ تبریز و چند شهر دیگر اطّلاعات موثّقی در دست نیست. این سؤال که چه عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در به ثمر نشاندن مشروطیت مؤثر واقع شد، در این باب، نکات تاریک و مجهولی در خصوص نقاط مختلف ایران و اوضاع و تحوّلات آنها وجود دارد. با مراجعه به اسناد دست اوّل، تا حدودی میتوان نحوه نگرش عامّه مردم را در نقاط دوردست نسبت به تشکیل مجلس و انتظارات ایشان از این تحوّل و دستاورد بزرگ به دست داد و از همین منظر میتوان تحوّلات اجتماعی ایران را طی ۲۰ سالی که منجر به سقوط قاجاریه و روی کار آمدن رضا شاه شد، مورد بررسی و تحقیق قرار داد. برای رفع این نواقص باید هر یک از حوزههای انتخابیه و ایالات و ولایات جداگانه مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد تا اطلاع کاملتری از شکلگیری این تحوّلات برای آگاهی محقّقان و مورّخان حاصل شود.
استاد دهگان ذیل وقایع سال ۱۲۸۵در باب همراهی اهالی عراق با مشروطهطلبان چنین آورده:
در این سال که تازه ملّت ایران از یوغ استبداد بیرون شده و در زیر لوای مشروطیت، زمینه اصلاحات ایدهآلی خود را به مرحله عمل وارد میکرد و به زحمت بر مشکلات غالب میگردید، با کمال تأسف، همسایه غربی ما (عثمانی) از اختلافات بین ملّت و دولت و پریشیدگی احوال، سوء استفاده نموده و برای چندمین بار، پای تجاوز پیش نهاد و داخل در خاک ایران گردید. مرحوم حاج میرزا محمدرضا کاشانی از تجّار محترم اراک ـ رحمهاله علیه ـ برای دفع هجوم عثمانیها، به فرمانفرما پانصد تومان پول فرستاد تا آنها را دفع کرد.[۴]
از فحوای پیام فرمانفرما، که از تاجر کاشانی در این خصوص قدردانی کرده، به دست میآید که این کمکها نقش مؤثری در پیروزی قوای دولتی ایفا نموده است.
از همراهی اهالی اراک با مشروطهطلبان و تحکیم آن ذیل وقایع سال ۱۲۸۵ خورشیدی و برقراری مشروطیت آمده:
محمدعلیشاه قاجار بر اریکه سلطنت قرار گرفت و درصدد برهم زدن اساس مشروطیت بود. اتابک اعظم را بعد از سه سال و نیم سرگردانی به ایران دعوت کرد و در تاریخ ثور [(اردیبهشت)] ۱۲۸۵ وارد طهران شد. ورود او به طهران همان بود و برهم خوردن اوضاع مشروطه همان. قوامالملک و پسران او در فارس دست از آستین برآوردند. شهرستان اراک حالت پریشیدگی پیدا کرد. مردم دکاکین را بسته و در تلگرافخانه متحصّن شدند. محمدعلیخان صمصامالملک عموی کریمخان بیات تا به ریاست فوج کزاز، صمصامالملک در مقام حرکت دادن آقا به طرف تهران بود. در گوشه و کنار کشور سر و صداها بلند شده بود. در نتیجه عدّهای از وکلای ملّت، رنجیدهخاطر پا از مجلس باز کشیدند.[۵] (سند شماره ۱)
۳. احزاب و مجامع
مسلماً حزبگرایی از خارج به ایران سرایت کرد و تقلیدی بود و جامعه و نخبگان سیاسی و فرهنگی، درک درستی از نظام حزبی و کارکرد آن نداشتند.
با به توپ بستهشدن مجلس توسط محمدعلی شاه و تعطیلی آن و تصرّف پایتخت توسط نیروهای انقلابی، رویکرد جدیدی به احزاب شد.
با فتح تهران و ورود عناصر جدید سیاسی ـ نظامی به عرصه تحوّلات سیاسی ایران که بعضاً منشأ برون مرزی داشتند، دیری نگذشت که یک جریان تندرو شکل گرفت که نخست به «انقلابی» موسوم بودند و در روزنامههای وابسته به خود، ضمن تمجید و ستایش از انقلاب به مذمّت از «اعتدال» پرداختند. به تدریج طیفهای مختلف جریان میانهرو همدیگر را یافتند و رفتهرفته زمینه شکلگیری حزب اعتدالی را فراهم ساختند.[۶]
سابقه تحزّب در اراک به صدر مشروطیت میرسد. همچنین در خصوص شکلگیری احزاب و رؤسای آنها با استناد به منابع موجود «حاج سهمالملک بیات، مؤسس حزب اعتدالیون اراک»[۷] دانسته شده و از طرف دیگر در باب بنیانگذار حزب دموکرات، «میرزا حبیباله عکاسباشی طاهری»، آمده است که وی در زمان مشروطیت میزیسته و از آزادیخواهان بوده است. در زمان مشروطه چندین انجمن در اراک تشکیل شده؛ منجمله انجمن دمکرات که طاهری رئیس آن انجمن بوده است. طاهری امتیاز روزنامه اتفاق را نیز داشته و این روزنامه در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در اراک منتشر میشده است.[۸]
مرحوم حسن صدیق درباره اوّلین انجمن که در صدر مشروطیت در اراک به همّت آقانورالدین مجتهد عراقی تشکیل شده، آورده:
آقا نورالدین با طرفداری از مشروطهخواهان، کمیتههای محلّی را تقویت میکرد و پس از استقرار مشروطه، اوّلین انجمن ولایتی در اراک به شرح زیر تشکیل گردید:
۱. آقانورالدین، رئیس انجمن ولایتی ۲. حاج میرزا محمدعلیخان مجتهد، عضو
۳. غلامعلی افتخار دفتر، عضو ۴. حاج ملاعلی امام جماعت مسجد حصار، عضو
۵. حاج ابولقاسم کاشی، عضو ۶ . حاج میرزا محمدرضا کاشانی، عضو.[۹]
بدین ترتیب در انقلاب مشروطیت چندین انجمن دیگر غیر از دموکرات و اعتدالیون در اراک تشکیل شد که عبارت بودند از:
«۱. انجمن آدمیّت ۲. انجمن تدیّن ۳. انجمن آذربایجانیان ۴. انجمن برادران»[۱۰]
اما اجمالاً حزب دموکرات را نماینده کارگران و رعایا میخواندند و حزب اعتدالیون را نماینده مالکین و زمینداران به شمار میآوردند.
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۱۱) شکایت انجمن ولایتی اراک و اهالی از میرزا یحیی خان پیشکار مالیه و در پایان با مهر هیئت تجّار؛ سند شماره (۲۱) تلگراف تشکر اعضای اعتدالیون و اجتماعیون اراک از انتخاب رکنالملک؛ سند شماره (۱۰۴) درخواست اتحادیه ارتقای اسلام اراک پیرامون تشکیل بلدیه؛ سند شماره (۱۵) نامه آقا شیخ اسدالله محلاتی نماینده مجلس درباره تشکیل انجمن ولایتی در محلات؛ سند شماره (۱۰۷) عریضه هیئت کاشانیان اراک راجع به حاج قوامالدین تاجر کاشانی؛ سند شماره (۱۴۵) شکایت تجّار از اجرای قانون مالیات انحصار قند و شکر و چای.
۴. مدارس
اوّلین مدرسه به سبک جدید در اراک را صمصامالسلطنه بیات برادر حاج سهمالملک بیات نماینده مجلس سوم در سال۱۲۸۲ خورشیدی به نام مدرسه صمصامی تأسیس کرد و املاک قابل ملاحظهای را جهت پرداخت هزینههای آن وقف نمود:
در اوایل تأسیس اوّلین مدرسه در اراک به سبک جدید (صمصامی) در سال ۱۲۸۲ خورشیدی [شیخ علی نخستین] معلّمی مدرسه و بعد به ریاست مدرسه مشغول شد. نخستین از مشروطهطلبان و آزادیخواهان بود و روزنامهای به نام روزنامه رنجبر (اوّلین روزنامه در اراک) را در سنه ۱۲۹۰ شمسی منتشر نمود.[۱۱]
مدرسه صمصامی بعد از دارالفنون و رشدیه تبریز سومین مدرسه در نوع خود بود:
همچنین حاج سهمالملک برادر صمصامالسلطنه نیز مدرسه سهامیه را در اراک دایر کرد که به مدرسه شماره ۲ مشهور بوده است؛
آموزشگاه صمصامیه از سال ۱۳۰۱ با آنکه توسط پنج نفر مدیر که یکی پس از دیگری در این مدرسه زحمت کشیدهاند، اداره شده، در تمام این مدّت نتوانسته است موقعیت قبل از ۱۳۰۱ خود را احراز نماید. عدّه داوطلبان شش ساله ابتدایی در سال ۱۳۰۲، ۲۷ [نفر] و قبولشدگان ۲۱ نفر بودهاند و در سال ۱۳۰۳،۲۲ [نفر] و قبولشدگان ۲۱ نفر و در سال ۱۳۰۴، ۲۷ [نفر] و قبولشدگان ۲۷ نفر بودهاند.[۱۲]
در سال ۱۳۰۲ [خورشیدی] آقا مصطفی اخوی مجدداً به ریاست معارف و اوقاف عراق انتخاب گردید … اگر چه در این سال بالأخره کار اجزای معارف و مدارس برای وصول حقوق عقبافتاده چندین ماهه خود به تحصّن در تلگرافخانه کشید، ولی معذالک اقدامات اداره وقت در جلوگیری از سیر قهقرایی مؤسّسات معارفی این شهر خیلی مؤثر بوده.[۱۳]
همین مؤلف در جایی دیگر آورده:
در اواخر ۱۳۳۸ مطابق ۱۲۹۹، آقای ابوالحسن غزل ایاغ مدیر آموزشگاه به ریاست معارف انتخاب گردید و بر اثر اختلافاتی که در این موقع بین ادارتین معارف و مالیه محل در خصوص وصول و ایصال حقوق کارکنان معارفی تولید شد، نزدیک بود که مدرسه دولتی نمره ۲ بهکلّی محو و منحل گردد. (یکی دو روز هم تعطیل شد) تا بالأخره اداره معارف، ضمیمه اوقاف ]شد[ (آقای مصطفی اخوی رئیس اوقاف بود) و توسط قرضه که به عمل آمد مبلغی به عنوان مساعده به کارکنان مدارس دولتی پرداخته شد.[۱۴]
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۳۶) تلگراف آقامیرزا کریمخان ناظم مدرسه صمصامیه و سهامیه اراک؛ سند شماره (۸۰) شکایت عبدالحسین خدمتگزار مدارس دولتی صمصامیه و سهامیه اراک، از نرسیدن حقوق؛ سند شماره (۱۲۴) شکایت اعضای اداره معارف و اوقاف اراک، از نرسیدن چهارده ماه حقوق؛ سند شماره (۱۳۷) اعلام رضایت اهالی اراک، از حسن مراقبت و اهتمام رئیس معارف؛ سند شماره (۱۲) سواد تلگراف هیئت مدیره مدرسه صمصامیه اراک به مجلس؛ سند شماره (۲۴) عرضحال سیدحمزه، بانی مدرسه در محلات و درخواست اعانه؛ سند شماره (۹۲) تقاضای میرزاآقا خلجستانی، درباره احداث مدرسه در خلجستان.
در سال ۱۲۸۶ خورشیدی برابر ۱۹۰۷ میلادی در اراک فقط یک باب مدرسه صمصامیه وجود داشت و البته پس از آن ارامنه تصمیم گرفتند مدرسه شرفه را نیز بسازند.[۱۵]
۵. شاهزادگان قاجار
زمینهای کشاورزی حاصلخیز و آب کافی در مناطق دشت فراهان، شراء و سربند در سلسلههای متفاوت مورد توجه حاکمان و متنفذین محلّی قرار داشته و لذا در زمان حکومت قاجار هم این خطّه از کشور مورد توجه شاهزادگان قاجار که حکومت محلّی را به عهده داشتند، قرار گرفته و املاک فراوانی را در این منطقه تصرف کرده بودند.
این روستاها بدون استثنا مالک و ارباب داشتند و تا پیش از اصلاحات اراضی، اراک یکی از بزرگترین فئودالنشینهای ایران به شمار میآمد.[۱۶] یکی از بزرگترین شاهزادگان قاجار که املاک بسیاری را در شراء متصّرف بود؛
شاهزاده فیروز میرزای نصرتالدّوله (فرمانفرما) برادر محمدشاه قاجار، حاکم اراک و فرمانده قشون بود. این شاهزاده، حاکمی بود خودخواه، اهل عیش و طرب، و با شدّت هر چه بیشتر در مقام جمع ثروت برآمد و در حوالی مشکآباد دهاتی تهیه کرده و از املاک خالصه[۱۷] در نواحی شراء متصرفاتی به دست آورده بود.[۱۸]
بر اثر نفوذ محلی این خاندان، فرمانفرما به نمایندگی مجلس دوم از اراک انتخاب گردید:
عبدالحمید میرزای ناصرالدّوله و عبدالحسین میرزای فرمانفرما نیز مدّتی در اراک حکومت میکردند. به همین اعتبار بود که میرزا عبدالحسین فرمانفرما نماینده اراک در دوره دوم مجلس شورای ملّی شد.[۱۹]
از شاهزادگان دیگر قاجار:
اواسط سال ۱۳۱۸ [هجری] حکومت عراق و گلپایگان و خوانسار و کمره به پیشکاری میرزا حسینخان صاحبدیوان به شاهزاده عضدالسلطان پسر مظفرالدین شاه واگذار گردید.[۲۰]
املاک موروثی ابونصر عضد فرزند شاهزاده ابوالفضل عضدالسلطان به ابونصر عضد نوه مظفرالدین شاه رسید. ادیبالممالک فراهانی شاعر مشهور در باب اجحافات ناصرالدّوله فرمانفرما مینویسد:
ناصرالدّوله عبدالحمید میرزا فرزند ارشد شاهزاده فرمانفرما فیروزمیرزا عمّ ناصرالدین شاه و حکمران و رئیس قشون عراق ](اراک)[ بود. وی در نواحی آن سامان، املاک فراوانی خریده بود و به طمع افتاد که علاقه ما را هم به ثمن بخس خریداری کند. در سال ۱۲۹۳ هجری مطابق ۱۸۷۶ میلادی از طغیان و تعدّیات امیرزاده ناصرالدّوله این بنده و برادر کهترم سید مهدی، پیاده با اندک زادی که کفاف مسافرت پیادگان را کافی نبود از بیراهه به قم رفته و در آن سفر دچار شداید و بلایای سخت گشته؛ با پای پُرآبله و لباس چرکین ژولیده و رنجور و ژنده به قم رسیدیم.[۲۱]
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۴۳) شکایت رعایای فراهان و بلوک زلفآباد از شاهزاده نصرالدوله فرمانده فرج فراهان درباره تعدّی به آنان؛ سند شماره (۵۳) شکایت رعایای مرزی جران از شاهزاده عضدالسلطان و سهامالسلطان؛ سند شماره (۵۴) شکایت کوکبالدّوله از رئیس عدلیه و سالار حشمت؛ سند شماره (۶۰) عرضحال اهالی اراک دایر بر شکایت از شاهزاده عضدالسلطان حکمران؛ سند شماره (۷۵) شکایت حسینقلیخان پسر حاتمخان آستانه، از شاهزاده عضدالسلطان و صمصامالممالک نسبت به غصب املاک؛ سند شماره (۸۴) شکایت میرزا ابراهیم خان مباشر املاک ناصرالدّوله، از تعدّیات حاجعلی آقا ترک؛ سند شماره (۱۳۹) شکایت عالیه خانم عصمتالسلطنه از تعدّیات مأمورین اداره ارزاق؛ سند شماره (۱۴۴) شکایت اولاد حاج ملااسمعیل فدائی اراکی، از خانم دفترالملوک عیال شاهزاده عضدالسلطان قاجار؛ سند شماره (۳۴) عرض حال حاج علی فراهانچی تبریزی در باب مالیات قریه خنداب و عدم مطالبه جنس؛ سند شماره (۱۳۱) شکایت نواده یوسفخان سپهدار بانی اراک، از مصادره ارک حکومتی.
۶. قیام سالارالدّوله و حمله الوار
سالارالدّوله برادر محمدعلی شاه قاجار که ادّعای تاج و تخت داشت، پس از تصرّف کردستان و کرمانشاه و همدان، منطقه اراک را مورد تاخت و تاز خود قرار داد. تا جایی که مناطق فراهان و شراء و سربند نیز از تعرّضات مهاجمان درامان نماند. تنها شهری که در مسیر، مورد تعرّض و غارت قرار نگرفت شهر اراک بود. برای روشن شدن موضوع ذیلاً به وقایع سال ۱۳۲۸ هجری و حکومت عمیدالدّوله در اراک، به نوشته استاد ابراهیم دهگان که خود شاهد ماجرا بوده، استناد میکنیم:
اواخر این سال پیدرپی خبر سالارالدّوله در شهر منعکس میشد و نامهای از شاهزاده قاجار در اختیار است که به وسیله مرحوم آقانورالدین[۲۲] مجتهد مردم را تهدید و به طرف خود تشویق نموده است: «… از جنابعالی خواهش میکنم به اقتضای حسن نیت و نفوذی که در آن ولایت دارند، به اهالی آنجا بفهمانند که مطمح[۲۳] نظر و مکنون خاطر من ترویج شریعت مطهّره و حفظ بیضه اسلام و اعاده امنیّت و آسایش عمومی است … ؛ اگر با من همراهی نکنند مسلّم است که برادران عراقیام نیز مانند کردستان و کرمانشاه و همدان از طرف من قبول حکومت نموده و دولتخواهی خود را به عاصیان جلوه خواهند داد و اگر به مسامحه تأمل شود، با کمال بیمیلی مجبور میشوم به پیشقراولان که متجاوز از شش هفت هزار نفرند و در اطراف همدان هستند، امر دَهَم که به عراق بیایند … سرانجام قوای سالارالدّوله رو به عراق شد و مرحوم آقا نورالدین چه جواب به او داده است. هر چه بود به خود شهر وارد نشدند و در قنات شاهزاده، سه کیلومتری شهر مسکن گرفتند.[۲۴]
هر چند شهر مورد غارت قرار نگرفت اما بخشهای فراهان، شراء و سربند، پیدرپی مورد حمله سالارالدّوله و قوای تحت امر وی قرار گرفت. استاد دهگان مینویسد:
هر چند شهر [اراک] از حمله انوار مصون ماند، ولی فراهان، شراء و سربند طی حملات سالهای ۱۳۳۱ چندین بار مورد تهاجم قرار گرفت.[۲۵]
بر اساس گزارش حسن صدیق از زبان میرزا کریمخان نایبالحکومه اراک و نماینده آقانورالدین در باب مذاکره با سالارالدّوله به سال ۱۳۲۸ هجری و وارد نشدن قوای مهاجم:
میرزا کریم نایبالحکومه عراق به اتفاق ۳ نفر با اسب، نامه را در خارج شهر ملایر در چادر سالارالدّوله رساندیم و جواب نامه را گرفته؛ چون در یک مقام رسمی بودم (نایبالحکومه) سالارالدّوله گفت: سرباز آذوقه و علیق میخواهد؛ من که میخواهم آسایش مردم را فراهم کنم و پول ندارم که خرج لشگرکشی شود. شهرها و روستاها باید آذوقه و علیق همراهان را فراهم کنند و الاّ به صورت تاراج، آذوقه تهیه خواهد شد.[۲۶]
حملات نامبرده تا سال ۱۳۳۲ هجری به طور پراکنده ادامه داشت.
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۳۳) گزارش عبدالرضا رکنالممالک از غارت شراء توسط سالارالدّوله؛ سند شماره (۳۲) شکایت حاج شیخ صادق در خصوص غارت املاک سربند و تأیید شکایت توسط آقانورالدین؛ سند شماره (۶) عرض حال غلامان امنیّه محلات در موضوع اخراج از کار و نگرفتن حقوق دهماهه؛ سند شماره (۵) شکایت ضیاءالسلطان از اجحافات میرزا محمودخان، نایبالحکومه محلّات؛ سند شماره (۲۸) تلگراف شکایت شهاب لشکر و اهالی سربند از امیرافخم حکمران بروجرد؛ سند شماره (۸۳) شکایت غلامحسین نراقی از مدّعیالعموم اراک.
۷. متنفذین محلّی، حاجآقا محسن اراکی و خاندان بیات
۱-۷. خاندان محسنی: حاجآقا محسن مجتهد عراقی؛ یکی از پرنفوذترین و از سرشناسترین مالکین منطقه به شمار میآمد. از مشارٌالیه املاک موقوفه قابل ملاحظهای به ثبت رسیده است و اسناد مربوطه، مشخصات نامبرده را بدینترتیب اعلام میدارد: حاجآقا محسن: «فرزند میرزا ابولقاسم مجتهد از اهالی کرهرود، در سال ۱۲۴۲ هجری متولّد و در سال ۱۳۲۵ هجری درگذشت. وی در عتبات عالیات تحصیل نمود و یکی از فقهای عصر خود بود. فرزندان وی به نام محسنی معروف هستند.»[۲۷]
از این خاندان پرنفوذ یازده دوره در مجلس شورای ملّی نماینده بودهاند.[۲۸] حاجی میرزا شمسالدین عراقی (۱۲۹۳ ه . ش./ ۱۳۲۶ه . ق.):
اوّلین کسی است که از خاندان محسنی وارد گود سیاست خارج از شهر شد. حاج میرزا شمسالدین عراقی پسر حاجآقا محسن بود که در دوره سوم همراه حاج عباسقلی بیات (سهمالملک) نماینده اراک شد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۴ استعفا داد.[۲۹]
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۲۵) شکایت آقا سیدسلیمان و سادات اراک، از نرسیدن موقوفات حاج آقا محسن اراکی؛ سند شماره (۶۷) شکایت ورّاث مرحوم حاجآقا محسن اراکی از دریافت نیم عُشر موقوفات املاک از وزارت معارف و اوقاف؛ سند شماره (۱۲۵) شکایت اولاد مرحوم حاج آقا محسن اراکی از مطالبه نیم عُشر موقوفات؛ سند شماره (۴۷) عرض حال آقا روحالله از منتظمالسلطنه رئیس اداره کارگزاری امور خارجه اراک.
۲ـ۷. خاندان بیات: از دیگر ملاّکین بزرگ منطقه کزاز و شراء اراک میتوان به خاندان بیات اشاره کرد که از قدیم از فرماندهان فوج کزاز بودند. این خاندان: «سیزده دوره در مجلس شورای ملّی نماینده بودهاند.»[۳۰] اوّلین نماینده مجلس شورای ملّی از این خانواده که توانسته از حوزه اراک به مجلس شورای ملّی راه یابد، حاج عباسقلیخان سهمالملک «فرزند حاج علی نقیخان بیات عراقی … فرمانده فوج کزاز و معروف به نظام لشکر بود. وی مدرسه سهامیه را در اراک به سال ۱۳۲۸ [قمری] تأسیس کرد. برادر صمصامالسلطنه مؤسس مدرسه صمصامیه بود»[۳۱]. مدرسه صمصامیه اوّلین مدرسه به سبک جدید در اراک در سال ۱۲۸۴ توسط وی دایر گردید.
فرزند وی مرتضی قلیخان بیات سهامالسلطان:
متولّد ۱۲۶۴ خورشیدی فرزند حاج عباسقلی خان سهمالملک اراکی … پس از پدرش که در دوره سوم مجلس شورای ملّی از اراک نماینده بود، ده دوره، از دوره چهارم تا سیزدهم، مرتباً به نمایندگی مجلس از اراک انتخاب میشد … در سال ۱۳۳۶ خورشیدی به عالم بقا منزل و مأوا ساخت.[۳۲]
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۵۲) شکایت اهالی اراک و کره رود از سهامالسطلان نایبالحکومیه و میرزا یحیی خان مستوفی در باره حفر قنات؛ سند شماره (۵۳) شکایت رعایای قریه مرزیجران از سهامالسلطان و شاهزاده عضدالسلطان.
۸ . کمپانی قالی زیگلر
صنعت فرش و قالی از قدیمالایام در منطقه اراک رواج داشته و قالی فراهان، سربند و ساروق شهرت جهانی داشته است.
قالی عراق در زمان قاجاریه شهرت جهانی یافت و جنبه صادراتی پیدا کرد، به طوری که تا پیش از پیدایش صنعت نفت، عمدهترین محصول صادراتی ایران، قالی بود.[۳۳]
با شکلگیری شهر سلطانآباد به سال ۱۲۳۱ هجری توسط یوسفخان گرجی سپهدار، قالی مهمترین محصول صادراتی این شهر نوبنیاد قرار گرفت. در توصیف قالی این خطّه، ناصرالدین شاه قاجار در سفرنامه عراق خود به سال ۱۲۸۷ هجری آورده:
تجّار آذربایجانی و عدّهای در این شهر به تجارت قالی مشغولاند؛ هر ساله، قالی زیادی از اینجا به ممالک روس و عثمانی حمل میشود.[۳۴]
شاهزاده ظلالسلطان هم که خود در سالهای ۱۳۰۲ـ ۱۳۰۳ هجری حاکم اراک بوده، مینویسد:
شهر عراق به واسطه قالیبافی که رواجی کافی دارد فوقالعاده متموّل و آباد شده. به طور یقین سالی یک میلیون تومان که دویست هزار لیره باشد از خارج به واسطه کمپانی زیگلر و سایر فرنگیها پول داخل این مملکت شده و در عوض قالی میخرند.[۳۵]
کمپانی مذکور، سمت قنسولی انگلستان را هم در شهر اراک دارا بوده و در نتیجه در امور سیاسی هم مداخلاتی داشته است. این شرکت از بزرگترین شرکتهای قالیبافی است که در عراق تشکیل شده است.[۳۶]
دفتر مرکزی این شرکت در منچستر انگلیس بود و برای مدّت ۲۲ سال اشتراؤس رئیس دفتر اراک بود:
از رؤسای این تجارتخانه اشتراؤس برای مدّت مدیدی از سال ۱۳۱۰ هجری الی ۱۳۳۲ هجری ریاست داشته. برای مدّتی هم جکسون و بعد مایر از مؤسّسین تجارتخانه شخصاً به عراق آمد. کمپانی زیگلر در عین مقام تجارت، عنوان ویس کنسولی نیز داشته است. در سال ۱۳۱۰ خورشیدی بود که کاپیتولاسیون ملغی گردید و بساط کمپانی هم برچیده شد.[۳۷]
علاوه بر کمپانی زیگلر سایر شرکتهای خارجی هم در بازار اراک، عاملِ خرید قالی بودند:
در سال ۱۸۸۳ میلادی شرکت انگلیسی زیگلر و شرکاء در شهر اراک دفتری ایجاد نمود و در اندک مدّت دارای بالغ بر ۲۵۰۰ دار قالی گردید.[۳۸]
در اینجا برای روشن شدن افکار طبقهای که در کار قالیبافی شرکت داشته و اکثراً از روستاها مشغول به کار بودند، شعر شاعری گمنام به نام میرزا حسین گازرانی را درباره قالی فراهان ذکر میکنیم:
کارخانه قالی به فراهان شده احداث |
از دست فرنگی زن بیکار دگر نیست |
|
اینها همه پشم است قناعت کن |
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۱۴) تلگراف شکایت میرزا یحیی خان پیشکار مالیه از امجدالملک رئیس عدلیه اراک؛ سند شماره (۴۴) عرضحال مسیو جهانس پیرامون شکایت از توقیف عتیقهجات اهالی ابراهیمآباد، توسط حکومت اراک؛ سند شماره (۴۷) عرضحال آقاروحاله اراکی از منتظمالسلطنه رئیس اداره کارگزاری امور خارجه اراک؛ سند شماره (۵۶) سوادنامه کارگزار اراک به وزارت خارجه درباره تجارتخانه قالی کمپانی شرق و محمد ابراهیمآبادی؛ سند شماره (۱۱۹) شکایت معاریف و ملاّکین اراک از اقدامات امین مالیه و سربازگیری.
۹. ارک حکومتی اراک
یوسفخان گرجی معروف به سپهدار، بانی شهر اراک و سازنده ارک حکومتی، بازار، مدرسه سپهداری و … است. املاک او طی چند نوبت، خالصه شد. یوسفخان گرجی به دستور فتحعلیشاه به گفته برخی از مورّخین به هزینه شخصی خود این شهر را بنا کرده است:
شهر اراک از بناهای زمان فتحعلی شاه قاجار است که به دست محمد یوسفخان گرجی بنا شد. تاریخ شهر را چنان که در افواه، معروف است، به حساب جُمَّل «نمود یوسف ثانی بنای شهر جدید» (۱۲۳۱) ضبط نمودهاند.[۴۰]
بنا به آنچه از شواهد تاریخی برمیآید، املاک یوسفخان حداقل دو بار خالصه شده.
استاد ابراهیم دهگان، ذیل وقایع سال ۱۳۰۶ هجری و حکومت میرزا حسینخان معتمدالملک اراک آورده:
خالصه شهر عبارت بود از قنات ده آزادمرد … تقریباً ثلث زمینهای اطراف شهر خندق، باروی شهر، ارک دولتی، بازار و یکی دو تا ده فراهان.[۴۱]
وی در حکمرانی ظلالسلطان بر منطقه اراک به سال ۱۳۰۲- ۱۳۰۳ هجری که میرزا علیاکبر قوامالدّوله تفرشی را به نیابت از جانب خود به حکومت میگمارد، چنین مینویسد:
از جمله وقایع این دوره (۱۳۰۲) اعلان فروش خالصه است. ناصرالدین شاه اعلام کرده بود که خالصه دولت زمینهای اطراف ارک، آبهای شهر … با یکی دو تا دکاکین و کاروانسراهایی که از سپهدار به عنوان خالصه در حیازت[۴۲] دولت درآمده بود، به صورت خورده به فروش برسد.[۴۳]
آنچه که در اینجا مورد نظر است موضوع ارک حکومتی سلطانآباد است که توسط شخص یوسفخان سپهدار ساخته شده و مقرّ حکمرانی وی و پس از او فرزندش غلامحسین خان بوده و توسط آنان اداره میشده است. اما موضوع خالصه شدن آن توسط شاهان قاجار، مشکلات حقوقی زیادی را برای احفاد وی بهوجود آورد؛ ورّاث سپهدار همیشه این ادّعا را داشتهاند که ارک حکومتی، ملک شخصی آن خاندان است، از همین رو، یکی از نوادگان سپهدار، میرزا ابولقاسم سپهدارزاده، در دوره پنجم مجلس چندین عریضه به مجلس نوشته تا این موضوع را اثبات کند و ارک را در تملّک خاندان سپهدارزاده درآورد. اما جواب وزارت مالیه و هیئت وزرا چنین بود:
چون ارک حکومتی، خالصه دولت شده، احفاد یوسفخان هیچگونه سهمالارث از این بابت نبرده و برای اثبات ادّعای خود باید به مراجع صالحه مراجعه کرده تا با اسناد محکم و ادلّه در خصوص حق خود اقدام کنند.
نمونهای از اسناد مربوط
سند شماره (۱۳۱) شکایت نواده یوسفخان سپهدار، بانی شهر اراک از مصادره ارک حکومتی.
۱۰. عتیقهجات
وجود آثار تمدّن از گذشتههای دور تاریخ و بناهای بهجامانده از گذشتگان و نزدیکی به پایتخت مادها و وجود اشیاء تاریخی در اکثر نقاط این مناطق، نشان از تاریخ و گذشته درخشانی دارد.
مرکز این ولایات یعنی سلطانآباد شهری است جوان که هنوز عمر آن به یک قرن و نیم نرسیده ولی در بلوک و نواحی تابعه آن مَحالی دیده میشود که ادوار مختلفه تاریخ را سیر نموده و حوادث سخت و وقایع مهمّه زمانهای گذشته را مشاهده کرده و بالأخره در مقابل فتنههای روزگار مقاومت نیاورده و آبادی خویش را از دست داده است. وجود آثار عتیقه و نشانههای تاریخی، شاهد است که این تودههای خاک سابقاً بساطی فرحناک به خود دیده و این ویرانههای مطموره[۴۴] هم روزی معمورههای[۴۵] بزرگ و آباد بوده.[۴۶]
به نظر میرسد اوج فعالیتهای حفّاری، بعد از مشروطیت و در خلال مجالس اوّل تا سوم بوده باشد.
در خلال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰ قمری که اهالی، سرگرم حفر و کاوش اینگونه نقاط و بهدست آوردن عتیقهجات بودند، در تپّه مجاور شهر عراق سمت جنوب غربی کنار اراضی زراعی… .[۴۷]
نمونههایی از اسناد مربوط
سند شماره (۲۰) پاسخ اداره عتیقهجات به درخواست حفارین اراک و شاکیان؛ سند شماره (۴۴) عرضحال مسیو جهانس درباره شکایت از توقیف عتیقهجات اهالی ابراهیم آباد توسط حکومت.
۱۱. معادن نمک و انحصار دولت
یکی از مهمترین معادن شناخته شده و قدیمی در منطقه اراک، معادن نمک است. این معادن در انحصار دولت بوده و به شکل کنترات به اشخاص اجاره داده میشده و وزارت مالیه مسئولیت این کار را برعهده داشته و بر مبنای اسناد موجود، اختلاف بر سر درآمد و عواید آن بین افراد و وزارت مالیه سالها ادامه داشته است. برمبنای گزارش استاد دهگان در زمان حکومت عمیدالدّوله بر اراک و به سال ۱۳۲۸ هجری:
در این سال، نمک به صورت انحصار در قنطراق[۴۸] دولت بود. مرحوم آقا داود کرهرودی اهالی سه ده را جمع و به شهر ریخته و قنطراق نمک را شکسته و چند دکان مشروبفروشی را ویران کردند.[۴۹]
نمونهای از اسناد مربوط
سند شماره (۱۳۲) شکایت آقا سید شجاعالدین قمی مستأجر معادن نمک از امین مالیه اراک.
۱۲. اشغال منطقه توسط روس و عثمانی
در خلال جنگ جهانی اوّل ورود قوای بیگانه به منطقه باعث کمی آذوقه و خسارات متعدّدی به کشاورزان و اهالی شد. بر پایه گزارش استاد ابراهیم دهگان ذیل وقایع سال ۱۳۳۰ هجری و حاکمیت نصرتالملک در اراک:
در این سال و یکی دو سال قبل گندم کم بود. از طرف تهران مأمورین به شهرستانهای اراک و کمره اعزام تا کمبود خواروبار را در تهران جبران نمایند. چند نفر از جمله محمدرضاخان بیگلربیگی در عراق نمیخواست که ارزاق عمومی حمل به تهران گردد. میگفتند: ما بیشتر احتیاج داریم. نصرتالملک مأمور اجرای امر گردید.[۵۰]
با ورود قوای بیگانه و خشکسالی که در این سالها وجود داشته و نفوذ روسها و عثمانیها و فجایعی که به بار آمد، مردم در تنگنا قرار گرفته و در چند سند که از جانب حکومت عراق به نایب حکومت آشتیان فرستاده شده، در خصوص میزان خسارات وارده به روستاهای فراهان و آشتیان، گزارش مفصّلی از خسارات روسها ثبت شده است. استاد دهگان ذیل همین وقایع و حکومت سردار اجلال (کرمانشاهی) به سال ۱۳۳۵ هجری آورده:
یکی دو سال بود که جنگ بینالملل تا به کشور ما هم کشیده شده؛ حالت جنگ و لشکرکشیها[ی] دو قطب متخاصم، از همه بدتر خشکسالی، دست بههم داده؛ حالت التهابی در مردم پدیدار گردید.[۵۱]
بر پایه اسناد موجود، در این شرایط ناگوار، تاجران عثمانی که در بازار اراک بودند و هم در کار تجارت فرش، به اهالی محل اجحاف میکردند و مسافران عتبات عالیات هم که توسط چارواداران به صورت کاروانی در حال تردّد بین ایران و عراق بودند، در مرز خانقین اموال و حیوانات آنان مصادره میشد.
نمونهای از اسناد مربوط
سند شماره (۴۲) عرض حال معصومه خانم از حکم عدلیه اراک از تاجر ازمیری و احقاق باغ موقوفه؛ سند شماره (۳۸) عرضحال جمعی از مکاریان اراکی از عساکر عثمانی؛ سند شماره (۸۴) شکایت میرزا ابراهیم خان مباشر املاک شاهزاده ناصرالدّوله از تعدیّات حاجآقا ترک؛ سند شماره (۸۹) تظلم میرزا یحییخان مستوفی در خرابی آبادیها در تهاجم قشون روس و عثمانی و ناتوانی در ادای مالیات؛ سند شماره (۹۱) تلگراف شکایت رعایای نمک کور از اجحافات مأمورین دولتی؛ سند شماره (۷۸) شکایت بیوک آقا کارمند پستخانه از سرقت امانات پستی توسط روسها.
ـ علائم راهنما: برای آنکه پژوهشگران سهلتر به اصل سند و اطلاعات سند مادر دست پیدا کنند، از علائم اختصاری: ع (= عرایض)؛ م (= مجلس)؛ ک (= کارتن)؛ ج (= جزودان) و پ (= پوشه) استفاده شده است؛ به عنوان مثال « ع، م ۲، ک ۱۵۹، ج ۲۸، پ ۴» = عرایض، مجلس دوم، کارتن ۱۵۹، جزودان ۲۸، پوشه ۴ بایگانی شده در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی است.
با امید به آنکه این مجموعه اسناد دست اوّل، انگیزهای برای پژوهشگران جوان بهخصوص جوانان استان مرکزی باشد تا بخش مهمی از تاریخ مشروطیت طی چهار دوره قانونگذاری که اطلاعات کمی از آن در دسترس است، بر اساس پژوهشهای ایشان، روشن گردد و اطلاعات تازهای را در حوزه تاریخ معاصر به علاقهمندان تقدیم دارند.
در پایان از مساعدت و همراهی مسئولین محترم کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، به ویژه حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر رسول جعفریان رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، جناب آقای دکتر علی ططری مدیریت بخش اسناد مجلس، همچنین از مساعدت آقایان علی پویانمهر مخزندار اسناد مجلس، و همکاری مستمر خانم مهربان ببریدیزج در طول انجام کار تشکر و قدردانی مینمایم.
اسدالله عبدلی آشتیــانی
پاییز ۱۳۹۰
[۱]. ططری، علی، «بررسی جایگاه عریضه در پژوهشهای اسنادی»، فصلنامه پیام بهارستان (فصلنامه اسناد و مطبوعات و متون)، دوره دوم، سال اوّل، شماره چهارم، تابستان ۱۳۸۸؛ صص ۴۶۷ و ۴۶۸.
[۲]. جعفریان، رسول، «چهار رساله در قانون انتخابات»، فصلنامه پیام بهارستان، شماره دهم، زمستان ۱۳۸۹؛ صص ۳۶۹.
[۶]. صالحی، نصراله «زمینه شکلگیری حزب اجتماعیون و اعتدالیون در مجلس دوم»، فصلنامه پیام بهارستان (فصلنامه اسناد و مطبوعات و متون)، ضمیمه شماره ۱۰، زمستان ۱۳۸۹؛ ص۳۹۴.
[۱۷]. خالصه: دهات یا مراتع و اراضیای که از زمان سلطنت نادرشاه به دولت تعلق یافته و به وسیله مأمورین دولتی اداره میشوند. (دهخدا، علیاکبر، لغتنامه (چاپهای متعدّد)؛ ذیل «خالصه»)
[۲۱]. ادیبالممالک فراهانی، دیوان، به تصحیح و اهتمام مجتبی برزآبادی فراهانی (تهران: فردوس، ۱۳۸۷)؛ مقدّمه.
[۲۲]. آقا سید نورالدین حسینی مشهور به آقانور فرزند سید شفیع عراقی (۱۲۳۸ ه .ش./ ۱۳۰۱ هـ.ق.) تحصیلات را در عتبات عالیات کسب کرد. در اراک، مرجع فضلا و دانشمندان و پناه اهالی شهر بود. وی دارای تألیفات زیادی است. (نک: صدیق، همان؛ ص۲۳۷)
[۲۳]. مطمح: جای نظر انداختن؛ جایی یا چیزی که زیرنظر قرار داده شود؛ نظرگاه (عمید، حسن، فرهنگ فارسی (چاپهای متعدّد)؛ ذیل «مطمح»)
[۳۵]. ظلالسلطان، مسعودمیرزا، خاطرات ظلالسلطان، بهاهتمام و تصحیح حسین خدیوجم (تهران: اساطیر، ۱۳۶۸)؛ ص ۲۷۱.
[۳۹]. حضرتی، صادق، فهرست نسخههای خطی کتابخانه استاد ابراهیم دهگان، دفتر اوّل (مجمع ذخائر اسلامی: ۱۳۸۷)؛ ص ۶۸. (تذکر: ابیات دارای اشکال وزنی و محتوایی هستند و عیناً نقل شدهاند.)
[۴۴]. مطموره: سرداب و محل زیرزمینی که در آنجا خواروبار و مواد خوراکی را پنهان کنند، زندان (عمید، همان؛ ذیل«مطموره»)